سخنی دوستانه با شما از بانو راشل

خیلی ها از من می پرسند که چطور متوجه شدید که آسترولوژی مسیر زندگی شماست. موضوع این هست که من تصمیم نگرفتم که آسترولوژر باشم و هیچ وقت از میان چند رشته آموزشی آسترولوژی را انتخاب نکردم. ما همه فکر می کنیم آینده ما و مسیر روح ما همان چیزی است که در انتخاب رشته تحصیلی در زمان کنکوراز سر علاقه یا اجبارانتخاب می کنیم و باید تا ابد در همان زمینه ادامه دهیم . اما حقیقت این است که ما در مراحل مختلف زندگی پتانسیل ها، توانایی ها و علایق خود را می شناسیم و اگر به آنها توجه کنیم می توانند فانوس راه ما باشند. من آسترولوژی را انتخاب نکردم و فارغ التحصیل از دانشگاه علوم پزشکی هستم. در همان حین تحصیل و در ارتباط با بیمارانم متوجه انرژی درمانگر و التیام بخشم شدم. نه فقط خودم بلکه همه پرسنل و هم کلاسی ها متوجه آرامشی که بیمار از من دریافت می کرد می شدند و همانجا دریافتم که هر بیماری حرف هایی که به راحتی برای کسی باز نمی کند را با من در میان می گذارد و به راحتی به من اعتماد می کند و از اینکه در کنارش باشم آرامش می گیرد. همانجا دریافتم که در گفتگو با افراد قدرت التیام در کلامم نهفته، پس به این ترتیب از این توانایی خودم آگاه شدم و همیشه برای کمک به دیگران از آن استفاده کردم. در مسیر زندگی اساتید مختلف علوم انرژی و متافیزیک در سر راهم قرار گرفتند و من علاقه خودم را نادیده نگرفتم و شروع به یادگیری از آن اساتید کردم. یادم هست اولین بار که سنگ کوارتز می دیدم اولین جلسه کلاس ریکی بود و من همانجا متوجه شدم که انرژی سنگ را در دستانم حس می کنم. پس هر بار در هر قدمی از زندگی با قسمتی از پتانسیل هایم آشنا شدم. پس از یادگیری ریکی علاقه ام به انواع ماساژدرمانی در من فوران کرد و آن را هم نادیده نگرفتم و انواع ماساژهای چینی ، تایلندی، سوئدی…همه را یاد گرفتم و با انرژی ریکی ترکیب می کردم و البته از این طریق با نقاط حساس بدن طبق علوم باستانی چین و به دنبال آن با آکوپانکچر آشنا شدم و آنرا هم حرفه ی آموختم و با این ترتیب در قلمروی آشنایی با بعد هیلر بودن روحم ( شفا بخشی وجودی ) وراتر و فراتر می رفتم……..البته این سفر راه درازی دارد که من فقط قسمتی از آنرا برای شما می گویم تا متوجه شوید که آنچه سر راه شما در مراحل مختلف زندگی می آید در واقع باعث شکوفایی بیشتر و بیشتر شما می شود اگر به آن توجه کنید. بنابراین ورود به قلمروی آسترولوژی در یک تصمیم آنی یک شبه اتفاق نیفتاد و مرحله به مرحله، پله پله در طی سالیان دراز،  من با ابعاد روحم و پتانسیل ها و توانایی هایم آشنا شدم و تمامی این مراحل ، افراد ماهر در متافیزیک و اساتید ادیان مختلف، اساتید یوگا و سایکیک ها و بعد از آن معلمان آسترولوژی همه و همه سر راهم قرار گرفتند، نه اینکه من به دنبال آن بروم یا آنها به من خودشان . اما من چشمانم را به هیچ کدام نبستم و از آنها بی توجه عبور نکردم. از علایقم چشم پوشی نکردم و از ارزیابی باورها و اطلاعات موروثی و اکتسابی نهراسیدم. هر چه از انجام آن احساس رضایت روحی می کردم را بدون خجالت و نگرانی از قضاوت دیگران انجام دادم ، تا اینکه زمانی رسید که بدون اینکه بدانم از کجا شروع شد  دیوانه وار در وبسایت ها و مقالات آسترولوژی شب و روزم را سپری می کردم و خیلی اتفاقی با بهترین اساتید ستاره شناسی دنیا آشنا شدم و با کسانی که انرژیشان مرا جذب می کرد شروع به یادگیری حرفه ای آسترولوژی کردم. چون یاد گرفته بودم که هر کس که علمی را بداند دلیل نمی شود استاد من باشد بلکه باید ارتعاش انرژی ما همخوانی داشته باشد و به این ترتیب بعد از دریافت مدرک از مدارس آسترولوژی عمومی ، با اساتید برجسته کلاس های خصوصی گرفتم و بعد از آن به سمت آسترولوژی تکاملی هدایت شدم . توجه کنید که این سفر یک سفر سریع نیست و شما باید آهسته آهسته در طی سالیان متعدد آمادگی روحی برای دریافت روح آسترولوژی را پیدا کنید و این چیزی نیست که با جزوه خواندن در شما ایجاد شود. من در این سفر دراز یاد گرفته بودم که اطلاعات در وبسایت ها زیاد هستند و من به همه آنها دسترسی دارم اما کسی که من شخصا از او آموزش می گیرم یا به صحبت ها و تفسیرهایش گوش می کنم نباید ارتعاش امواج و فرستنده و گیرنده های من را مخدوش کند. در سفر دراز زندگی و برخورد با اساتید متافیزیک با ملیت های مختلف دریافته بودم که به هر کسی اعتماد نکنم و هر کسی جملات طوطی وار تکرار کرد را باور نکنم. یاد گرفته بودم که استاد حقیقی هیچوقت دنبال من نمی آید تا خودش را معرفی کند یا مرا قانع کند . خلاصه اینکه یاد گرفته بودم از سرچشمه خالص و ناب بنوشم. البته برای کسب این تجربیات بهای سنگینی پرداخته بودم تا اینکه بالاخره فهمیده بودم که استاد درونی و راهنمای وجودیم مرا به سمت راهنمایان زمینی حقیقی که متاسفانه تعداد آنها هم زیاد نیست ، هدایت می کند و کافیست به ندای درونم گوش کنم و نور قلبم را خاموش نکنم. سرتان را درد نیاورم. می خواهم بگویم قلب ما بلند فریاد می زند و روح ما بلند صدایمان می کند اگر گوش مان را نبندیم و خودمان را در دیوارهای بسته چارچوب ها اسیر نکنیم و به دنبال چیزهای جدید باشیم تا خودمان را روز به روز بیشتر و بهتر بشناسیم. پس خودتان را دست کم نگیرید . هر کس توانایی و استعدادی دارد که کافیست آن یا آنها را بیابد و همان استعداد درونی منبع تغذیه روحش می شود و می تواند در زندگی شغلی یا روزمره خود از آنها استفاده کند و لذت ببرد. فقط کافیست نور خود را بیابید و آنرا روز بروز درخشان تر کنید.

به هوروسکوپ فارسی خوش آمدید

 

سخنی دوستانه با شما از بانو راشل پایه گذار هوروسکوپ فارسی
enemad-logo
error: Content is protected !!